یادداشتهای آقای خاص

روزمرگی های هر انسان دارای تفکر

یادداشتهای آقای خاص

روزمرگی های هر انسان دارای تفکر

روزی ، نادر به جرم نامعلومی ، به حبس ابد محکوم شد. اما برای اینکه لطفی در حقش کرده باشند ، شرایطی برای آزاد شدن از زندان برای او تعیین کردند. شرط آزادی او چنین بود : باید آن قدر خودش را به کف سلولش می مالید تا زمین سیمانی حدود دو متر گود می شد. نادر با خود گفت : "برای آزادی خواهم جنگید" و شروع کرد به قل خوردن کف سلول ، و در حالی که از تک تک آن لحظات منزجر بود ، به کارخود ادامه داد. سال ها گذشت تا این که کف سلول حدود دو متر پایین رفت. دو افسر آمدند. در سلول را باز کردند و نادر را با مهربانی و احترام آزاد کردند.            نادر امروز آزاد است. او خود را به کف خیابان ، فروشگاه ها و حتی موزه ها می مالد و غمگین است. او دست به هر جنایتی می زند تا او را دوباره به حبس ابد محکوم کنند . اما به دلیل نامعلومی دیگر کاری با او ندارند. نادر انسان خطرناکی است.



بدون تاریخ

بدون امضا


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.